زبانحال امیرالمؤمنین علیهالسلام با حضرت زهرا سلاماللهعلیها
از خجالت تا ابد پیشانی حـیدر تر است مرگ، بعد از تو برای مرد تو شیرینتر است رفـتـی ای اُمِّ ابـیـهــای نـبـی امــا بـدان مرتضی هم مثل زینب بعد از این بیمادر است چشم میدوزد به در هرکس عزیرش میرود من ولی میسوزم از اینکه نگاهم بر در است ای وجـودت سـاحلِ امن دل طـوفـانیام کشتی غم های حیدر بعد تو بیلنگر است فضه هم دارد از اینجا میرود، حق میدهم زندگی، در خانۀ بیفاطمه زجرآور است تو تـمـام قـوت زانـوی من بـودی بـبـین اینکه افتاده است از پا پهلوان خیبر است هرکه میافتد زمین با ذکر من پا میشود چاره بیچارگان است اینکه حالا مضطر است خستهام دختر عمو حرفی بزن چیزی بگو این غریبی که سر قبرت نشسته حیدر است خانه من که نشد، این قـبر خاکی لااقـل خـانه امـنی برای دخـتر پیـغـمـبر است محسنم را هم بغل کن جای من زهرای من بر دلم مانده است داغ غنچهای که پرپر است |